Friday, April 9, 2010

کار خیر زورکی


چند وقت پیش برای یکی از خوانندگان سرشناس کشورمان یک کنسرت سه روزه برگزار کردم . روز اول تمام بلیط ها فروخته شد و حتی تعداد زیادی از مردم هم پشت درها ماندند . اما به خاطر تغییر زمان بندی بازی های فوتبال شب دوم کنسرت با یکی از حساس ترین بازیهای تیم ملی هم زمان شد و فقط پانصد نفر بلیط خریدند . گنجایش سالن برگزاری برنامه سه هزار نفر بود

حالا نیم ساعت به اجرای کنسرت مانده و آمار فروش بلیط از عدد پانصد تکان نخورده . بیشتر از ضرر و زیان مالی به اعتبار و آبروی دوست خواننده ام فکر می کنم . به هر حال آواز خواندن برای صندلی های خالی خبر خوبی به نظر نمی رسد ! تصور کنید که من با آن اعصاب به هم ریخته به فکر راه حل هم هستم . در این شرایط بابک با خونسردی تمام پشت بی سیم روی اعصاب من راه می رود و مدام خالی بودن سالن را تذکر می دهد ! ..... از ترنم پنج به ترتم یک .... از ترنم پنج به ترنم یک .... وضعیت سالن افتضاحه ها

خلاصه .... ناگهان تصمیم جالبی به فکرم رسید . در همسایگی محل برگزاری کنسرت نمایشگاه بزرگ لباس های ارزان قیمت برپا شده بود و خانواده های زیادی برای بازدید و خرید آمده بودند . با آرامش کاملا بی مورد (!) بی سیم را به دهانم نزدیک کردم .... از ترنم یک به واحد انتظامات .... از ترنم یک به واحد انتظامات ... لطفا کنترل بلیط رو کنسل کنین و درها رو باز بذارین تا مردم بیان تو

واحد انتظامات هم از خدا خواسته از این دستور به شدت تمام استقبال کرد ! حالا پنج دقیقه به آغاز برنامه باقی مانده و سالن جای سوزن انداختن ندارد . گروه ارکستر روی صحنه می آیند و مردم هم جیغ و هورا می کشند . در امتداد سالن قدم می زنم و با تماشای چهره های خندانی که شاید در شرایط عادی پس انداز کافی برای خریدن بلیط کنسرت نداشته باشند لذت می برم . شور و هیجان مردم کمی از اندوه من برای یک ضرر بزرگ مالی را کم می کرد . یک صندلی خالی پیدا کردم و کنار بقیه نشستم و همرا آنها هورا کشیدم و دست زدم ! درست مثل یک تاجر ورشکسته که خودش را به نفهمی زده باشد

54 comments:

Reza Marandi said...

=)) , امیدوارم تو برنامه های بعدی به همچین مسائلی برخورد نکنید
فوق العاده هستش نوشته هاتون
همینطوری با امید ادامه بدید

arman said...

چقدر تو باهوشی اخه !!!!!!!

Unknown said...

امروز مجری زنده رود اقای نوذری بود.حال هی مجری عوض می کننوآخرش بر میگردن به شما!!

rebvvar said...

خیلی وقتا از این مسایل پیش میان
اما کی و پطور با مسائل برخورد بشه مهمه....
بعضی وقت ها میشه درس بعدی زندگی مون
===============================
مشکلات ؟؟؟؟
نه بابا یه مهلت برای درست انجام دادن کارها ...
یا شایدم یه فرصت تازه
===============================
( تو پرانتز نوشتم خیلی میخونم نوشته هاتون رو .اولین باره نظر میدم )

گیله مرد said...

اقای رشید پور عزیز سلام/در مورد باز گذاشتن در سالن بسیار کار پسندیده ای کردید /یک پیشنهاد: نوشته هاتون رو تراز کنید تا به وبلاگ خوبتون جلوه بهتری بده/و حرف آخر اینکه به من هم سر یزنید./متشکرم

Hemen said...

خيلي جالب بود،

كاش همه تاجرا مس شما بودن،

A.J.M said...

کار خیر زورکی؟
نه عنوانش با مطلبی که شرح دادید نمیخونه
این کار شما یه
"کار خیر از سر ناچاری"
"کار خیر برای حفظ آبرو"
"کار خیری بدون مقدمه"
یا هر چیز دیگه ای هست به جز یه کار زورکی. آخه اصولا آدم کار زورکی رو با اکراه انجام میده یا در طول انجام اون کار هی غر میزنه
اما گمان نکنم شما برای این کار
تو اون قسمتی که مربوط به دعوت از مردم برای شرکت در کنسرت اونهم یک دعوت به معنای واقعی هست، با اکراه تصمیم گرفته باشین یا در طول کنسرت به جز مسئله مالی به چیز دیگه ای فکر کرده باشین یا از لذت بردن مردم خوشحال نشده باشین یا براتون مهم نبوده باشه که هرکی آخر کنسرت بیرون میره ته دلش میگه دم شون گرم کنسرت مجانی ... خدا خیرشون بده یا هرچیز دیگه
پس ... من معتقدم عنوان پستتون رو از زورکی به عنوان دیگه ای تغییر بدین.
در ضمن، کار بسیار بسیار خوبی کردین. یه تیر دو نشون خوبی بوده از نظر من.
موفق باشید.
راستی حالا تیم ملی تو مسابقه اون روز، برد یا باخت؟؟؟
:D

Black White said...

YashaSin Azarbaayjaan Iftikhaari :D agha Damet Garm ma ke tabriz shabake tehrano nemitoonim begirim ( baa in paaraazita ) nemidoonam bazam shabe shisheyi has ya na !
vali omidvarim yejoori barnamehaye shomaro az RESANEYE MELLI bebinim !

Black White said...

YashaSin Azarbaayjaan Iftikhaari :D agha Damet Garm ma ke tabriz shabake tehrano nemitoonim begirim ( baa in paaraazita ) nemidoonam bazam shabe shisheyi has ya na !
vali omidvarim yejoori barnamehaye shomaro az RESANEYE MELLI bebinim !

kiana said...

خیلی مطالبتون قشنگه آقای رشیدپور
میخوام بگم خیلی دلم برای برنامه هاتون تنگ شده شب شیشه ای و مثلث شیشه ای رو خیلی دوست داشتم
چقدر باید منتظر باشم تا باز هم شمارو در این برنامه ها ببینم؟

Anonymous said...

:D

hami said...

سلام.
خاطره ی جالبی بود
امیدوارم چنین مشکلی برای هیچ کس پیش نیاد
خیلی سخت و زیان آور است

Anonymous said...

چه خوب کاش قیمت این کنسرتها کم ارزون بود تا همه میتونستن برن و لذت ببرن به حر حال دمتون گرم که دلی رو شاد میکنین خدا خیرتون بده

ارمیا said...

تکلیف اون 500 نفری که بلیط خریدند چی شد پس؟؟؟
یکم نامردیه!!!

Anonymous said...

خیلی با حال بود ،یاشاسین.... ضرر مالی به هر حال جبران میشه ولی ضرر روحی نه

ارمان said...

هر بار نامی از شما می شنوم یا نوشته ای از شما می خوانم حسرت می خور م که چرا زنده رود با اجرای فوق العاده شما پخش نمی شود

مهدی فیروزی said...

تناقض داشت:
اگر تو سالن جای سوزن انداختن نبود، شما صندلی خالی (اونم کنار بقیه) از کجا پیدا کردی؟

مورد داشت:
میگید کار خیر، بعد میگید کنسرت؟
به این میگن "کار فرهنگی زورکی"1

نکته داشت:
هیچ وقت شما رو به عنوان مسئول برنامه هام انتخاب نمیکنم.

حالا از همه ی اینا بگذریم: منظور؟

Anonymous said...

به جان خودم مردم ایران انقدر خوبی در حق خودشون از طرف کسایی که کاره ای هستند ندیدن و حتی افراد مسئول حقشون هم خوردن لابد بعضی هاشون از تعجب شاخ در آوردن هیچ یه سری شون هم کارشون به بیمارستان کشیده! به هر حال کار خوبی بود مردم ما هم حق دارند به غیر از اتفاقات تلخ بعضی وقت ها هم اتفاقات خوبی براشون بیفته! سبز باشید

doctor said...

manam vaghean khoshhalam k dige u ro tu tv nemibinam.

taha said...

آقای رشید پور خیلی دوست دارم.خیلی گلی.به خدااین حرفها رو از ته دلم میزنم.خاطره جالبی بود

Anonymous said...

مگه رضا رشيدپور چه كاره است؟ كه يه روز برنامه مستند مي سازه يه روز كنسرت برگزار ميكنه يه روز براي هنرمندان (مرحوم كرم رضايي)جشن ميگيره خدا يهويي چه توانايي هايي در وجود شما قرار داده=((

saeed said...

سلام جناب رشیدپور
من از طرفدارای پروپاقرص شما هستم....بچه اصفهانم و یه زمانی زنده رود میدیدم با اجرای عالی شما
اما بعد از این وقفه ی طولانی در پخش این برنامه،امروز که 2باره زنده رود رو دیدم با اجرای "ایرج نوذری"عزیز،به این نتیجه رسیدم که
کار شما خیلی 20بود...
یعنی میشه یه جمعه ی دیگه برنامه زنده رود را با اجرای بی نقص شما ببینم؟؟!
خوش باشی رضا جان

سپیده said...

شما که می خواستید از این حاتم بخشیا کنید ، یه اطلاعیه تو وبلاگتون می زدین ما هم میومدیم دیگه :D :D :D

Anonymous said...

خیلی دوستون دارم فقط مغرور نشید یه موقع! لطفا! :)
غرور آدمو زشت می کنه! :D

Anonymous said...

سلام آقای رشید پور.وبلاگ واقعا متفاوتی دارید.مممنون میشم نظرتون رو درباره وبلاگ و حرف های خودم بدونم.

www.TALKS.Blogfa.com

(م.ا.ب) said...

سلام.
اگر ممکنه یه مطلبی هم در مورد این برنامه ی شبکه 4 که شب ها میذاره
(هنر اسلامی)
و اتفاقا امشب درباره ی مدیریت فرهنگ و هنر در کشور بود بذارید.
تا نظر دوستان رو هم ببینیم چیه؟

panahi said...

اگه یک بار دیگه از این دست ودل بازی کردین ما را هم خبرکنین؟بیچاره خانواده تون چی می کشن از دست شما .کسی که زن و بچه داره ومخارج زندگی رو دوشش این جوریه !!؟؟

arezu .h said...

سلام بر شما آقای رشید پور
خاطره بسیار قشنگی بود واقعا عجب هوشی واستعداد تحسین بر انگیزی. من اگه جای شما بودم اونقدر استرس داشتم که اصلا چنین کاری به ذهنم نمی رسید.اگه من مجری این مراسم بودم می گفتم کل سالن یک هورای بلند هم برای شما واسه این کا ر بسیار قشنگتون بکشند.
بازهم می گم آفرین بر شما
با تشکر از خاطره قشنگتون
با تقدیم احترام-آرزو حق پناه

Unknown said...

سلام
میشه برای کنسرت بعدی که برگزار می کنید و خودتون مدیر برنامه هستید به ما هم آدرس بدید بیام اون اطراف بپلکیم.
آخه ما هم پول نداریم بریم کنسرت.
از شوخی گذشته جالب بود . هم اصل خاطرتون و هم نوع نگارشتون.
اینکه خوب مطالب محاوره ای رو روی کاغذ می آورید هنر تحسین برانگیزی است.
موفق باشید.

Anonymous said...

می شه برای اجرای 2 و 3 اردیبهشت گروه آوازی تهران هم یه همچین تاکتیکی بزنید ؟؟؟

آرش زاد said...

اینکه آدم تو اون شرایط مغزش بتونه اینطوری فکر کنه خیلی نعمت بزرگی می تونه باشه...!
یک مورد دیگه...
به نظرم برای کسی که در شغل خودش یک حرفه ای محسوب میشه، برای انتخاب محلی که می خواد نوشته هاشو از یک دروازه دیگه ای منتشر کنه هم باید حرفه ای عمل کنه؛ حالا هر چقدرم که می خواد ساده در نظر بگیره...

mostafa said...

آقای رشیدپور دوست داشتنی دلمو شکوندی از این چیزا ننویس از پیروزیهات بنویس
اینجوری دشمن شاد میشیما
خیلی اقایییییییییییییییییییییی.

امین said...

سلام
پس تکلیف اونایی که بلیط خریدن چی شد ، بلیطاشونو پس دادین ؟

yaser said...

سلام اقا رضا.ديروز هم زنده رود اومد و بدون شما.خداشاهده از وقتي كه رفتين كلا 10 دقيقه هم نگاه نكرديم.اگه ميشه بگين چه اتفاقي افتاده يا از كي بر ميگردين؟حداقل با يه برنامه ديگه بيايين.

Anonymous said...

mareke bood! mohem modiriato rahbarie, k leadere khubi hasti aghaye rashidpour ;)

Unknown said...

حالا كنسرت كه بود آقا رضا؟!

Anonymous said...

هر آنچه به هستي مي‌دهي‌، هزار برابر باز پس مي‌گيري‌;
يك گل هديه مي‌كني و با هزار گل گلباران مي‌شوي‌

Anonymous said...

مطمعنم اون روز دل خيلي از مردم رو شاد كرديد ....مرسي اقاي رشيد پور.....پونه مهنوش

زنده باد غذای خوشمزه said...

خب مهندس ها آدم های باهوشی هستند ولی نمی دونم چرا هر چقدر باهوش تر باشند در کارهای مربوط به رشته شان کمتر موفق می شوند و باید موفقیت را در رشته های دیگری بیابند
این نظر منه البته

Anonymous said...

سلام... جمله آخرتون خیلی قشنگ بود! دوست داشتم :)
آقای رشیدپور، خیلی خوبه که می نویسید خیلی

مریم پاییزی said...

ای جاااااااااان
از اون کارای گوگولی بودا
کاش منم اونجا بودم :P

بارون سیاه said...

با قسمت آخر خیلی حال کردم
مثل یک ورشکسته که خودش رو زده به نفهمی

محمدرضا(تبعیدی) said...

اقای رشید پور خواننده ای به نام سعید شهروز با 8 البوم پاپ و بیش از 4میلیون نسخه فروش رو می شناسی یا شما هم مثل مسئولان صدا و سیما میخواهی حضور ایشون را کتمان کنی؟!
نگو که البوم غزلک یا بی خوابی رو نشنیدی!!!!
متاسفم...

narges said...

salam
be nazaram aslanam nafahmi nist in kar..gahi oghat ye hamchin karaee nghad asarate janebish ziade ke shayad hichvaght ba hich chize dge hatta pas andaze chan meliooni behesh naresiii
dele mar2mo shad kardi va in jaye doori nemire
shad bashi

هنوز منو نمی شناسی said...

سلام
پنج شنبه با فرزاد جمشیدی صحبت می کردم . از شما به خیر یاد کرد و به یادم آمد که مدتها است دوستنا آشنای شما هستم و هر نوشته ات را از روی سیستم فید خوانی مرور می کنم
پاینده و برقرار و هوشیار باشی

Anonymous said...

رضا جان به این میگن آب نطلبیده مراده.....خوب بود که این کارو کردی.من چند وقت پیش تو بندر اجرا داشتم..افتخار حضور در کنسرت حمید عسگری هم پیدا کردم.افتضاح بود..فقط 200 300 نفر بودن..کاش مردم میومدند اونم رایگان...بهتر از صندلی خالی بود

Anonymous said...

رضا جان ، خیلی با نمک و در عین حال درد آور است۰ ای کاش آن خواننده و آن مردم می دانستند که پشت آن چهره ی مهربان و آن لبخند ، چقدر استرس را تحمل می کنی و چقدر به سلامتی ات آسیب می زنی۰
علیرضا یزدی

بی تا said...

سلام اقا رضا باز چیکار کردین که ممنوع التصویرت کردن ؟ اخه چرا جلو زبونت و نمیگیری بابا یه کوچولو هم به فکر ما باش نمیگی دل تنگ میشیم اخه مگه ما تو ایران چن تا رضا رشید پور داریم زنده رود بدون شما هیچ معنی و مفهومی نداره خیلی لوس و بیمزه شده انگار قهتی مجری اومده برداشتن بهمن هاشمی رو جای شما اوردن باز خدارو شکر این هفته ایرج نوذری بود راسی للن هشیدپور خوبه حالش تا یه انشای دیگه خدانگهدار

شیوا بلوریان said...

....

مهراوه شریف said...

ایده ی بسیار خوبی بود ...
البته از شما بعید نبود
گرفتن چنین تصمیم هایی در مواقع بحرانی احتیاج به درایت و قدرت مدیریت داره
... خسته نباشید

Anonymous said...

جناب

اینکه که بهت می گم زبل خوان!
حالا از اون حوله زبلخوان هم داشتی :))))

negin said...

شما خيلي باهوشين.هم اي كيو و مهمتر اي كي يو خيلي بالايي دارين.مطمئن هيچ وقت لنگ نميمونين

Anonymous said...

کارت واقعاهوشمندانه بود مهندس. هميشه سلامت ، هميشه موفق و هميشه شاد باشي.

میثم said...

شاهکار زدید تازه کارید نمیدونید همه این کارو می کنن 90 درصد حضار میهمان افتخاری هستن شما الکی ترسیدید امیدوارم خسارت نداده باشید آخی بچه چقدر استرس داشته اون موقع درکت میکنم