Saturday, March 13, 2010

مسافر جامانده


ساعت پنج بامداد بود . کنار ورودی اصلی فرودگاه ایستاده بودم . قرار بود با پرواز شش صبح به همراه عمو خسرو به تبریز برویم . دلشوره داشتم . می ترسیدم که به پرواز نرسیم . چند بار روی تلفن همراهشان تماس گرفتم . روی پیام گیر بود . نیم ساعتی گذشت . تقریبا مطمئن شدم که به پرواز نمی رسیم . هاج و واج ایستاده بودم که خسروخان شکیبایی با پالتوی بلند شکلاتی رنگ و یک چمدان کوچک سلام کرد و لبخند زد . گفت که نگران نباش . خودم می روم و کارت پرواز می گیرم . دوستان کنترل کننده ی بلیط به گرمی استقبال کردند . اما کاری از دستشان بر نمی آمد . مارا به اتاق دیسپج راهنمایی کردند تا عمو خسرو خودش با خلبان صحبت کند .... بی سیم مخصوص را در دست گرفت ... سلام کاپیتان من خسرو شکیبایی هستم ...... به به سلام . اگه معرفی نمی کردین هم از صداتون می فهمیدم ...... چند دقیقه ای با هم صحبت کردند . خلبان هواپیما گفت که در ابتدای باند پرواز قرار دارد و برگشتن به پارکینگ بر خلاف مقررات بین المللی بوده و غیر ممکن است . کلی اظهار شرمندگی کرد و یک خواهش با مزه داشت .... آقای شکیبایی درسته که من نمی تونم شمارو سوار کنم ولی شما لطف کنین یه یادگاری چند خطی برام بنویسین و بذارین پیش آقای رجبی . من از تبریز که برگردم ازش می گیرم !!! همه مان خندیدیم و خسرو خان با خط خوش روی یک برگ کاغذ سفید نوشت .... پرواز را به خاطر بسپار ... تقدیم به کاپیتان موحد .... مسافر جامانده ... خسرو شکیبایی در آستانه ی سال جدید یاد این مرد بی نظیر سینمای ایران را گرامی می دارم

64 comments:

Anonymous said...

رضا جان سلام
روی ماهتو میبوسم
تو نوشتن خیلی مهارت داری ادامه بده به نظره این برادر کوچیکت وقتتو صرف بازی و اجرا نکن بنویس اصلا تو نویسنده ای
میدونی از کجا فهمیدم؟ نشون به اون نشونی که شبها میزنی بیرون تو راه موسیقی گوش میدی امید دارم که سیگار هم بکشی در آن هنگام که لحظه ای بس سرشار از زندگیست....
پاینده باشی مرد

Anonymous said...

رضا جان بازم روی ماهتو میبوسم
حامد بهداد عزیز در برنامه صندلی داغ چنین گفت:
خسرو شکیبایی عزیز
از این راه دور یا نزدیک بهت سلام عرض میکنم
و بهت ارادت دارم
و بهت افتخار میکنم
اون روزهایی که سودای اینکه بازیگر بشیم
( می شدیم یا نمی شدیمش واقعا برای من تفاوتی نداشت ، زندگی باید چیز مسرور کننده ای باشه وگرنه بازیگری شغله )
تمام اون روزها تو رو دوست داشتیم و دوست داریم و
تمام احساسات خوب من نثار تو که
خیلی دوستت دارم

پریزاد said...

مرگ پایان کبوتر نیست ...

پرنده هرگز نمی میرد و حالا این ما هستیم که جا مانده ایم در خودمان و در چمدانهایی که هنوز برای سفر آماده نیستند انگار ... مقصد کی و کجاست ؟ هیچ کس نمی داند . روح شکیبایی عزیز هم شاد و آرام . شما هم زنده باشید و پر از خاطره

دختری در مزرعه said...

روحش شاد و یادش گرامی..

Anonymous said...

Hello there
I am Reza, one your wblog;s reader from Canada.

زهرا said...

دلم قنج رفت وقتی این خاطره رو خوندم ...روحش شاد و يادش گرامی...

مولود said...

هنر این هنرمند کیو مجذوب نکرد؟
روحش شاد
............
من خوشحالم که اینجارو دیدم آقای رضا

Unknown said...

بهت تبریک میگم واسه انتخاب خوبت، البته ساید نا خوداگاه بوده. در پست قبلی، خسرو آواز ایران، بیشترین رای رو کسب کرد و در این پست از خسرو سینما و تلویزیون و تاتر یاد شد
خسروان تمام ناشدنی هستند، برات آرزوی موفقیت میکنم

Anonymous said...

...یاد یک تصویر چیزی جز حسرت یک لحظه نیست؛ و افسوس که خانه‌ها، راه‌ها، خیابان‌ها هم چون سال‌ها گریزانند.... (در جستجوی زمان از دست رفته (کتاب اول)/ مارسل پروست/ مهدی سحابی)
روحش شاد

sahar said...

roohesh shad...
yeki az doost dashtanitarin bazigaraye iran boodo hasto khahad bood

Anonymous said...

سلام من قبلا دوست داشتم مجری بشم املا الان فک میکنم تمام مجر یها به جز عادل جان فردوسی پور نون به نرخ روز خور هستن و باید حرفی بزنن که بهشون می گن مثلا همین شما با چهره های سیلسی چه با نرمش حرف زدید یافرزاد حسنی با کروبی و ناطق چه طوری با نیش باز حرف زد یه کم آزاده باشید

Anonymous said...

همین تایید کردن نظرات نشان از نون به نرخ روز خوری داره یعنی هر کی بگه به به چه چه. تازه احمد رضا درویش اصلا هم بازیگر نیست این شمایید که بازیگرید هرچند اون شبی که احمد رضا اون طوری کرد من برای شما خیلی ناراحت شدم ولی اون حق داشت دایی خود من جانباز هفتاد درصد هستش ولی من ازش سوال کردم آیا شما برای امکانات که الان در اختیارتون گذاشتن رفتید جبهه گفت هرگز دایی من وقتی رفت جبهه فقط چهارده سال داشت اون فک ناقص خودش رو به پولهای کثیف اینا نفروخت احمد رضا درویش می دونست که دروغ گو طمع کار رو فریب میده شما و رایساتون دروغ گو و اون دسته از خانواده های شهدا که خون بچه هخاشون رو به طشت طلا فروختند طمع کار در زیر پوست این روسا چیزی جز منفعت از خون شهدا نیست امام زمانشم بیاد میگن برو ما داریم سلطنت می کنیم راستی من نوزده سالمه و همین الان وبلاگتو پیدا کردم کوچیک تر که بودم حدودا راهنمایی که بودم حتما برنامه صبحاتو می دیدم از این که شما ها به خسرو شکیبایی می گید عمو خسرو حالم به هم می خوره مثل همون بچه مزلفه محسن افشانی که به وزرا می گفت عمو اه اه اه به اون کسیم که کامنت گذاشته بود چرا به گلی فرهانی گفتی باران تر از باران باید بگم خیلی آیکیوش بالا هست راستی کنار وبلاگت خوب نوشتی از ماست که بر ماست ولی این فقط در مورد خودتون صدق میکنه چون اگه ما به شما اینطوری میگیم چون از شماست که برای شماست .فرزاد حسنی که وبلاگ نداره ولی تو وبلاگ تو می نویسم که خیلی دختر نماست

Anonymous said...

فقط میخواهم ازت تشکر کنم،جائی که خود سانسوری و نان به نرخ روز خردن بی داد می کنه،جانانه می نویسی برادرم
شاد باشی همیشه

زهره said...

خشرو شكيبايي اونقدر با بازي ها و اخلاق خوبشون, تو دل ما جا بازكرده كه اصلا به نظر نميآد كه از ما جدا شده... همچنان دوستشون داريم و بهشون افتخار
مي كنيم... روحش شاد و يادش گرامي باد

لطفا هركسي به صفحه اومد يه فاتحه نثار روح بزرگشون بخونه...ممنون از شماو وبلاگ زيباتون

امير سررشته داري said...

صداي زيبايش فراموش شدني نيست. بازيهاي روانش از ذهنها دور نمي شود. مرامش محو نمي گردد.
ممنون از تو كه با به ياد آوردنش تكرار خاطراتش را پايداري بخشيدي.

moman_59@yahoo said...

سلام بر مجری توانای صدا وسیمای ایران،خیلی دوست داشتم از نزدیک باهات صحبت میکردم ولی سعادتی بود که نصیب نشد.امیدوارم همیشه در مقابل برش و خمش و ازهمه مهمتر نیروی زلزله نارفیقان مقاوم و استوار باشی،درهرصورت رعایت اصلی مهم در صفحه 6 آیین نامه دوهزاروهشتصد رو اکیدا سفارش می کنم!!بای

سعید said...

روحش شاااااد....ممنون آقا رضا رشیدپور

Anonymous said...

salam aghaye rashidpoure binazir!
az inke bazia az zoore hesadat rajebetoon cherto pert minevisan kheili khoshalam. shoma yeki az ganjinehaye ba arzeshe honar hastid az inke bazi az ma iraniha faghat baraye bala raftan baladim baghiaro paeen bekeshim azatoon ozr khahi mikonam. baratoon arezoo mikonam hamishe por energy va pooya mesle emrooz bemoonid! omidvaram sale 89 baratoon por az etefaghaye bozorg bashe!
mikhastam be oon kasi ke farmoode bood aya shoma vaghean adamaye mohemo mibinid ya in kar tablighati badtar az filmbardarie majlese begam ke it's better for u to say nothing about whatever you don't know anything about!!!
didane adamaye mohem baraye ye adame mohem chize ajibi nist mesle shoma ke harooz baghalo chaghalo mibini!! pas behtare bishtar az noke binito negah koni dooste aziz va bejaye takhribe adamaye bozorg talash koni ke khodet bozorgtar beshi, be omide oon rooz!

Anonymous said...

عمو خسرو یه هنرمند واقعی بود ، همه دوسش داشتن ، واقعا حیف شد که همچین آدم مهربون و نازنینی رو از دست دادیم...

ساناز said...

سلام جناب رشید پور ...فکر کردم یک نفر انتخاب میشه...
عالیه بلاگتون...تبریک عرض می کنم...زنده باشین و مستدام مثل زنده رود اصفــــهان...

Unknown said...

جناب اقا رضا رشید پور
سلام گارداش
نمی دونستم اصلا وبلاگ داری و این از بازیهای عصر اطلاعات است که نمی شود حدس زد که تو هم وبلاگ
داشته باشی مگر اینکه خلافش ثابت بشه و یهو (البته یه ی هو صحیح تره) تو یه جایی جریان اعتراضت به نمایش تکراری و مضحک جریان دانشکده داروسازی را دیدم.
عزیز دلم این شتری که زنگ در هر خونه ای رو می زنه . در خونه از من و تو بزرگترها رو زده اساسی و درشون رو هم از جا کنده چه برسه به من و تو که مورد لطف ارزشمداران قلابی بی تقوا و بد اخلاق و بی اطلاع و بی انصاف قرار نگیریم.
خلاصه غمین اولماسون. جدا از اینکه وبلاگت رو کشف کردم (برای خودم کشف کردم) خوشحال و شنگول ام.
محض اطلاع حضور انورت عرض کنم که اساسی دوستت دارم فجیع!
قربانت
سیامک

Anonymous said...

ياد خسرو خوبان بخير
كاري جز اشك ريختن نمي توان كرد

نقطه said...

سلام آقای رشید پور
ما در بست مخلصیم
یاد عمو خسرو هم بخیر

همراه said...

وبلاگتون هم مثل برنامه هاتون عالیه. من اصلا برنامه های تلویزیون رو نگاه نمی کنم ولی پای برنامه های شما میخکوب میشدم. به هوش و فراست شما آفرین میگم. در جواب آن افراد کوتاه فکر و بد دهن هم خوب جواب دادید که "بازی خیلی وقته تموم شده" اینو باید باور کنن و آویزه گوششون کنن. موفق و کامیاب باشید

SASAN DASTARAN said...

بسیار زیبا نقل کردین
یادشون بخیر

arezu .h said...

aghaye rashidpour khatere fogholade zibaye bood vaghean dastetoon binahayat dard nakone ke ba vojode karaye ziyad vaght mizarin va baraye ma mineviseid ,aghaye shakibayi vaghean yek honarmand bood va sedaye be yad mandani va khasi dasht,ishoon kheli zood az beyne ma raft,
aghaye rashid pour bazam mamnoonam az bayane in khaterate ziba vase ma ,shoma az honarmandane tavana va mojriyane daraje yek seda va sima hastid,sedaye shoma vaghean binazire va makhsoosan dar radio ke faghat ba seda saro kar dare sedaye shoma nazir nadare va oon labkhande shad va mehraboonetoon ke baese shadiye dele hame mishe hamishe dar sedatoon moje mizane,ishala sale jadid sali sarshar az movafaghiyat vasatoon bashe,khoda hefzetoon kone ,arezu haghpanah

rahgozar said...

سلام دلم خیلی براش تنگ شده آاااه

يه شاهد said...

جناب آقاي رشيدپور سلام
لينك دعواي شما با حاميان آقاي رحيم مشائي در يكي از سايتهاي خبري موجب شد كه به اينجا بيام و بي تعارف تموم مطالبتون رو بخونم حتي آرشيو ها رو و اين اتفاق د ركمتر وبلاگي برام رخ داده بود اما ...
شما خوب خاطره مي نويسين و حساب شده ، يعني نه خيلي طولاني و نه خيلي كوتاه و مبهم و در هر خاطره فقط به اون نقطه حساس كه موجب ماندگاري خاطره براتون شده اشاره مي كنين و اين از نظر من خيلي خوبه اما...
من زياد از شما خوشم نميومد (و هر چند با خوندن وبلاگ كمي تعديل شده اما هنوز هست) و بيشترش به بعضي از اجراهاي شما برميگشت . به نظر من شما بسيار تحت تاثير جايگاه مهمونتون هستين . اگه طرف سياسي باشه يا خيلي معروف باشه اجازه كامل داره كه حرفش رو بزنه و شما هم به احترامش سكوت مي كنين (كه درست هم همينه) اما اگه طرف خيلي معروف نباشه يا يه برنامه عمومي باشه وشما هم مجري ، چيزي كه زياد ديده نميشه احترام طرفه.وسط حرفش مي پرين ، دست به سرش مي كنين ، بهش ميخندين و ...
كلاً يه حس نخوت و غرور در اكثر بازيگران و ... (معروفها) هست هرچند كه جلوي دوربين خودشونو مردمي و خاكي نشون بدهند. از خاطراتتون هم كمي پيداست. يه كم تفاخر توي تعريف هاتون راجع به مسافرت با خانم شاكر دوست و بقيه ديده ميشه و اين حس كه منم ميتونم با اينا بگردم و از خيلي چيزاشون خبر دارم ، هرچند در جاي ديگه خودتون بگين چرا به مثلاً ازدواج يه بازيگر اونقدر پرداخته ميشه؟!!!!!!!
تو يه مطلب ناليدين از اينكه موفقيتها رو به پاي مقدسات مي گذارند و ... كاملاً موافقم اما...
اگه ميخوايم يه حرفي رو بزنيم دليل نداره عقبه خودمون و پدرو مادرمونو پيش بكشيم يا لااقل از شما كه اون ديد رو دارين اين انتظار نميره. خدا پدر شما رو بيامرزه اما چه راجع به رحيم مشائي يا هركسي و يا هرموضوعي نظري داري احتياجي به يادآوري موضوع پدرتون نيست . نميخوام ناراحتتون كنم و اين فقط يه انتقاده از ديد يه شاهد.

Anonymous said...

رضا دمت گرم

moji350 said...

خیلی کارت درسته داداش

Anonymous said...

همیشه یادم میره خسرو شکیبایی یه روزی رفته و دیگه برنمی گرده. نمیشه حتی یه لحظه فکر کرد این مرد مرده. صداش و لبخندش از یاد نمی ره

مازي said...

سلام رشيد جون از وبلاگت خيلي خوشم اومد مثل مثلث شيشه اي خوشگل بود و فانتري. گفتم شب شيشه اي.. از برخورد بهرام رادان تو اون برنامه كه باهات داشت خيلي شاكي شدم مخصوصا وقتي از لري كينگ صحبت كرد و با تو مقايسه ش كردآخه يكي نيست بهش بگه مگه خودت جود لاوي كه مجري رو مقايسه مي كني با لري كينگ .راستيش رشيد جون اون شب از نوع برخورد و تناقض در گفتارش حالم بهم خورد. ديديش بهش بگو.
هواي خودتو داشته باش رشيد جون"

Arash Sigarchi said...

http://sigarchi.net/blog/?p=4666

Anonymous said...

KHODAIASH BIAMORZAD...

ساسان.ک said...

سلام ...
کار ارزشمندیه که تو این روزا از ازدست رفته ها یاد کنیم از خسرو شکیبایی از ناصر عبدالهی و..اما سوال اینجاست که چرا یه عده به جای زنده نگه داشتن یاد اونها با شایعه سازی به خیال خودشون میخوان تخریب شخصیت کنن؟
"خوب بود این مردم،دانه های دلشان پیدا بود"
ساسان.ک

sara said...

kash adama inghadr zud tanhamun nemizashtan

Anonymous said...

سلام آقای رشیدپور عزیز وبلاگتونو خوندم فوق العادست شما زیبا می نویسید کمی هم از شما شناخت دارم یک بار با برادر مستند ساز من در تلویزیون مصاحبه ای داشتید
امیدوارم همینطور ادامه دهید اینو بدونید که خواننده زیاد دارید

Anonymous said...

سلام
بار اول که به وبلاگت سر زدم یاداور حاشیه هایت بودم
یادت می آید؟؟ گفتم به یاد ندارم .... اما
امشب با مروری که بر وبلاگت داشتم ناراحت شدم
تو را صبورتر از این حرف ها میدانستم.
اگر تو همون رضا رشید پور سابق هستی
پس صبور باش مثل ایامی که میدیمت و در همه جا آرامشت را
مثال میزدم.
باقی بقایت

Anonymous said...

سلام آن لاینیا نیم ساعت پیش بیست و نه تا کامنت بود الان شد سی پنج تا راستی من وقتی دیدم حرفامو سانسور نکردی رفتم و به پست های دیگتم سری زدم از قسمت جومونگت خوشم نیومد می دونی چرا چون با قسمت یوزارسیف حکیمت در تناقض بود آنجا می گی یوزارسیف هنوز یاد نگرفته افاده کنه در جومونگ بازیگرای ایرانو می بری بالا اینش مهم نیست مهم اینه که کره ی جنوبی با وجود اینکه از اقتصاد زمان شاه ما الگو برداری کرده حالا شده یه کشور پیشرفته انهم با اون جنگ هایی که با کره ی شمالی داشته بعد ما بعد سی و یک سال مساله ی مطرح در کشورمون حجاب من که میگم یاد جومونگ و سوسانو دل و می بره قصر بویو.... راستی خیلی تابلو بود که منظور بهنوش بختیاری مستر دکتر بود باید به اونم بگید بره دکتر مهم عادل جان فردوسی پوره . تو ویکی پدیا نوشته بود عادل نوزدهمین مرد قدرتمند ایرانه راسته؟ تو کامنتا خوندم که نوشته بودن بهرام رادن بد حرف زد ولی اگه بدونی من برای دیدن همون بد حرف زدن چقدر خودمو عذاب دادم اون موقع من سال دوم دبیرستان بودم و مدرسه من یه طوری بود که دوشنبه ها بعد از ظهری بودیم سه شنبه ها صبحی و از قضای روزگار ما سه شنبه امتحان آمادگی دفاعی داشتیم من نمی دونستم درس بخونم بهرامیا نگاه کنم یا بخوابم آخر سرم خوابیدم نصف شب بیدار شدم دیدم ای دل غافل شروع کردم به درس خوندن فرداشم کلی افسوس خوردم هی دوستام اومدن گفتن اینو گفت اونو گفت

Anonymous said...

راستی اگه بهرام رادانو دیدی بهش بگو ترو خدا حتما بگو در فیلم تردید عالی بود ولی دیالوگی که سوار ماشینه و عموش ترانه علیدوستی رو از باباش خواستگاری میکنه رو اشتباه ادا کرده من تو ادای دیالوگ حر فه ایما خیلی از دیالوگارم حفظم مثل همین دیالوگ میگه نبابا عموجان تا میای رکاب بدی بتاخت از زیر پات در میره معلقت میکنه بین زمین و آسمون بعدشم دنبال خودش می کشوندت تازه اگه شانس بیاریو نخش پاره بشه آن موقع باید کلاتو تا زیر گوشات بکشی پایین بشینی چرتکه بندازی که چند تا کره خر مو طلایی چش آبی رو دست باد کرده ؟ بهرام رادان باید این قسمت چند تا رو سوالی بگه میگی نه برو فیلمشو ببین خودت که ماشاالله کارگردانی راستی هلن خوبه همون موقع که فهمیدم اسم دخترت هلنه با خودم گفتم حتما عاشق مردان آنجلوسی ؟ در هر صورت امیدوارم اولاد صالحی برات باشه تا فردا مثل خیلی از پدر مادرا شب و روز از این گور تو اون گور نشی

abbas said...

وقتي وارد بلاگ شدم يهو عكس استاد رو ديدم . حال بخصوصي داشت. خدايش بيامرزد.

امین said...

خدا بیامرزتش

Anonymous said...

به قول همای هنرمند باید با مردم باشد نه بر مردم.. مرسی رضا جان

حامد said...

خدا رحمتش کند هنوز هر وقت دکلمه های این مرد بزرگ رو گوش می کنم دلم از نبودش میگیره. چی میشد این قدر زود نمی رفت؟؟ دوست دارم یک بار دیگر خانه سبزش از تلویزیون پخش میشد.

خدا رحمتش کند

maximix said...

واقعا " زیبا بود...دلم لحظه ای لرزید....خدایش بیامرزد

Anonymous said...

سلام آقای رشید پور
میدونم شما هم جزو طرفدارای سر سخت محسن چاوشی هستید.اینو از مصاحبه ای که چند سال پیش با ضمیمه نسل 3 جام جم انجام دادید متوجه شدم.خیلی دوست دارم نظر شما رو به عنوانکه یک فرد رسانه ای که طرفدار محسن چاوشی هستید در مورد آلبوم جدیدش ژاکت بدونم.لطفاً یه پست در این مورد بدید.
موفق باشید.

آدم برفي said...

رضا جان عزيز سلام
منم آدم برفي.
از وقتي كه هنوز اينقدر اين وبلاگت شلوغ نشده بود و تعداد كامنت ها و خوانندگان زياد نبود من مي خوندمت. حتي تو وبلاگ خودم لينك گذاشته بودم. اما الن ديگه خيلي اينجا شلوغ شده و بعيد مي دونم وقتت برسه و همه كامنتها رو بخوني. اما خيلي خوشحال مي شدم اگه به وب من سر بزني و نظرتو بنويسي.


راستي رضا جان اين نوشته هاي تو چون از دل بر مي آيد بر دل نيز مي نشيند .
خدا از دست بدخواهانت در امان نگه داردت

Anonymous said...

ياشياسان
الله اونا رحمت ايلسون

Anonymous said...

زیبا!..........
کنار حوصله ام بنشین
بنشین مرا به شط غزل بنشان
بنشان مرا به منظره عشق
بنشان مرا به منظره باران
بنشان مرا به منظره رویش
من سبز میشوم
زیبا!
ستاره های کلامت را
در لحظه های ساکت عاشق
بر من ببار
بر من ببار تا که برویم بهاروار
چشم از تو بود و عشق
بچــــــرخانم
بر حول این مدار...................

الی said...

همیشه وقتی سریال خانه ی سبزش رو میبینم غرق دیلوگهاش میشم و اشک تو چشمام جمع میشه
فوق العاده بود و فوق العاده هست
بی شکیبایی شکیبایی کنیم
:)

zahra said...

salam be adelane iran!!!!!
az key tahal adel ferdosipour adel shode man nemidunestim?! aha rast migin khob chon esmesh adele na!!!!!

hala jodaye az adelish,elahi bemiram balad nist esme tarafo talafoz kone vase man edeasham mishe

torokhoda behesh begin adams PK ba Gerard pique zamin ta asemun fargheshoone
unam granero neveshte mishe vale khranero talafoz mishe

yeki ham nist be in peiman yousefi bege baba shoma footbalo az shabake araba migirin una ژ nadaran bichareha Xavi ro shabi mikhunan to chera migi aslesh shabie!!!!!!!!

bekhoda adam motenafer mishe az didane footbal ba sedaye in gozareshgarane be zaher herfei

hala begzarim
kojaein aghaye rashidpour jaye khalitoon shabake 5 ehsas mishe
torokhoda dame eid talasheto bokon ye barname zooraki azina begiri
kolle in rasaneye melli ro gham gerefte

Anonymous said...

وای من عمو خسرو رو خیلی دوست دارم.
الان یادم افتاد حتماً یه سر برم سر خاکش.

MB said...

فوق العاده بود رضاجان
خدایش بیامرزد
مرد روزگاربود

بابک said...

سلام آقای رشید پور
خاطره بسیار زیبایی بود
من هم خاطره شما رو با یه خاطره از خودم نقل کردم
باز هم ممنون بابت نقل خاطراتتون
http://www.pulseha.com

Anonymous said...

dead man is dear ya? KHOSRO was late and had to get on with that .why we close our eyes on rules ?

پاسپارس said...

یادش به خیر...

Anonymous said...

هر چند ازت زیاد خوشم نمیاد با اون دهن گشادت در زمان حرف زدن، ولی بهت افتخار می کنم که یک ایرانی تمام عیار هستی و ازین بابت دوستت دارم. امیدوارم وبلاگت برای همیشه فعال باشه و برای خوندن مطالبش احتیاج به فیلترشکن نباشه. شاد باشید

نیما نوری said...

عجیب بغض کردم ، با لبخنند . . .
یادش گرامی

فريبرز said...

سال 1374 در آبادان دانشجو بوديم رفتم سر فيلمبرداري فيلم "سرزمين خورشيد" درويش پيش "خسرو شکيبايي" گفتم برام يه چيزي بنويس گفت من الان 100% تو تمرکز هستم و فقط ديالوگهاي فيلم تو ذهن من است ولي من پافشاري کردم و او نوشت:
" سمت مرا از آب بپرسيد دريا هميشه منتظر عاشقانه هاست".

سبز said...

پرواز را به خاطر بسپار. پرنده مردنیست....
درد ما تو این زمونه اینکه اصلا یادمون رفته پرنده ای هست پروازی. اگه لذت پرواز درک میکردیم هیچوقت خودمون پابند این دنیا نمیکردیم مثل پرنده های قفسیه شعر سیاوش اسیر شدیم. به امید پواز. اندکی صبر سحر نزدیک است...

Anonymous said...

درود به روح پاک خسرو شکیبایی/ درود به رضا رشیدپور دوست داشتنیییییی
SHABNAM

Memorialist said...

آخی ... خدایش بیامرزد
سال نو مبارک

من said...

تنه صداست که می ماند...

بر عکس said...

عمو خسرو؟؟؟
واسه ما که بیشتر دایی بود
و این که همیشه اول سلام می کرد ... از اون سلام هایی که سین اش سوت داد... سه تا سلام پشت سر هم ...
سلام ... سلام ... سلام